نقد متنی یا محتوایی حدیث یکی از زیرشاخههای دانش حدیثشناسی است که در تشخیص احادیث صحیح از سقیم نقش اساسی دارد. ریشه شکلگیری چنین دانشی هرچند به دوران پیامبر (ص) و عصر ائمه (ع) بازمیگردد، اما رفتهرفته در امتداد قرون و اعصار به رشد و تکامل کنونی دستیافته است. حدیثشناسان و حدیثپژوهان دورههای مختلف برای نقد و ارزیابی محتوایی احادیث، تلاش کردهاند معیارهایی عدیدهای را شناسایی و معرفی کنند که بتوان در پرتو آن احادیث صحیح را از ناصحیح تشخیص داد. طی یکی دو سدهای اخیر درکنار معیارهای سنتی، معیار دیگری که ناظر به تحولات جدید علمی در جهان معاصر هست نیز مطرح شده است: «عدم مخالفت حدیث با یافتههای قطعی علوم» که از آن بانام «کاربست دستاوردهای علوم جدید در نقد محتوایی احادیث» یاد میشود. در این معیار ادعا بر این است که اگر ثابت شود گزاره علمی از زبان معصوم صادر شده است برمبنای اتصال وجودی و علمیشان با سرچشمه دانش و اندیشه میتوان گفت آن گزاره منطبق با واقعیتهای علمی و جهان هستی نیز است و اگر حدیث و بیانی منتسب به معصومین با واقعیتهای ثابت شدهای علمی ناسازگار باشد میتوان ادعا کرد چنان بیانی با همان کیفیت نمیتوانسته است از معصوم صادر شود. ازاینرو هرآنچه بهوسیله روشهای موجه و قابل قبول علمی بهدست میآید، میتواند معیار نقد احادیث علمی باشد.